ظهر روز شنبه27 آذرماه،یکی ازتلخ ترین روزهای محمد به شمار می رود،روزی که باعث رقم خوردن حادثه ای تلخ برای وی شد، از دست دادن یکی از پاهای محمد،او و خانواده اش را از لحاظ روحی در وضعیت بسیار وخیم قرار داده است.
آنچنان که در اخبار و گزارشات رسانه ها،منعکس شده،حادثه در ساعت 14 روز شنبه حادث می شود و سید محمد پس از گذشت دو ساعت در بیمارستان امام رضای تبریز مورد معاینه قرار می گیرد.
پدر او(سید لطیف باختر)عنوان داشته،شدت جراحت به میزانی عمیق بوده که امکانات پادگان جوابگوی درمان و مداوای فرزند او نبوده و طبیعتا در چنین شرایطی،اعزام به بیمارستان،تنها راه ممکن برای رسیدگی به وضعیت او به شمار می رفته،اما شدت خونریزی،شرایط را برای پزشکان و جراحان نیز دشوار ساخته بوده است.
پدر این سرباز به رسانه ها می گوید:"پزشکان می گفتند تا زمانی که خونریزی بند نیاید نمی توانند کار دیگری انجام دهند،سید محمد دچار کم خونی مادرزادی هم هست و همین عامل باعث شده تا اوضاع او وخیم تر شود، فشار خون او به 6 می رسد و وضعیت بسیار نگران کننده می شود،در ادامه تزریق خون تا دو روز استمرار می یابد و در این مدت هیچ کار دیگری انجام نمی شود.
در روز دوشنبه،خونریزی بند می آید و پای او را شست و شو می دهند، پس از شست و شو،پزشک معالج می گوید اگر لحظه ای درنگ شود و پای او عمل نشود،ممکن است عواقب چبران ناپذیری در پی داشته باشد،بنابراین محمد برای قطع پا به اتاق عمل اعزام می شود.
*قطع پا تا زانو و فریادهای بی امان محمد
شدت عفونت به میزانی تشدید شده بود که پای محمد به ناچار تا زانو قطع می شود و این میزان از جراحت،خانواده محمد را در بهت و اندوه فرو می برد.
آنچنان که سید لطیف عنوان کرده،بعد از اینکه محمد متوجه می شود،پای او تا زانو قطع شده آنچنان شرایط روحی و روانی وی بغرنج می شود که از شدت فریادهای او،بسیاری از افراد حاضر در بیمارستان در پشت درب اتاق او جمع می شوند.
وضعیت محمد آنچنان وخیم می شود که به ناچار برای آرام ساختن او،داروی بی هوشی به وی تزریق می کنند.
به واقع محمد می دانسته که پایش قطع خواهد شد،اما تصور او و اطرافیانش بر این بوده که نهایتا تا مچ پای خویش را از دست خواهد داد،اما نفوذ و تسری عفونت باعث می شود جراحان به ناچار پای وی را تا زانو قطع کنند تا احتمال بروز مخاطرات هر چه بیشتر به حداقل ممکن کاهش یابد.
*اخلاق و انسانیت حکم می کند،محمد تنها نماند
بر اساس اخبار منتشر شده،مسئولان پادگان عجب شیر از ابتدای وقوع حادثه تلاش بسیاری را برای رسیدگی به وضعیت محمد لحاظ کرده اند،موضوعی که در لابه لای اظهارات پدر وی نیز مطرح می شود.
رسیدگی پزشکان نیز رضایت بخش بوده،اما بخت و تقدیر با پای محمد یار نبوده،آنچنان که پدر محمد عنوان کرده،وضعیت اقتصادی خانواده او چندان مطلوب نیست،پدری که پیشه او کارگری است و مادری خانه دار و حالا آنها مانده اند و چهار پسر که یکی از آنها در اوج جوانی یک پای خویش را در راه اخلاق و انسانیت از دست داده است.
اگرچه مناعت طبع و بزرگواری پدر محمد و خانواده او،امکان طرح مشکلاتشان را آنچنان که باید نمی دهد،اما این عزت تفس،نافی مسئولیت انسانی،اخلاقی و شرعی دستگاه های ذیربط نخواهد بود.
در چنین شرایطی،اتخاذ تمهیداتی ویژه و پیش بینی اقدامات حمایتی موثر برای محمد و خانواده او،ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
محمد پای خود را برای بی تفاوت نبودن به محیط پیرامونی خویش و کمک به حیوانی زبان بسته،بی پناه و درمانده هزینه کرده،او را در یابیم،تنهایی خانواده او و محمد در چنین شرایطی،جفای بزرگی است،جفا به انسانیت،جفا به اخلاق و جفا به روح بلند محمد. او را در یابیم...
انتهای پیام/